خلاصه داستان: یک خبرنگار تلویزیونی برای تحقیق در مورد یک نانوایی محلی می رود که شایعه شده است دستور محرمانه ای برای یافتن عشق واقعی در روز ولنتاین دارد.
خلاصه داستان: اقتباسی از نمایشنامه صحنه ای برنده جوایز بی رابرتز، و سپس بیا شب ها، داستان دوستی غیرمحتمل بین یک کشاورز دوون و دامپزشکی را روایت می کند که به کشتن گله گرانبهای او گمارده شده است.
خلاصه داستان: فران که دوست دارد به مردن فکر کند، پسر جدید را در محل کار می خنداند، که منجر به قرار ملاقات و موارد دیگر می شود. اکنون تنها چیزی که سر راه آنها قرار دارد خود فران است.
خلاصه داستان: مردی بدون نام و هویت ناگهان توسط دو گروه متخاصم مورد تشویق قرار می گیرد که یک شناسه رای دهنده دریافت می کند. آیا او از مزایای امتیاز خود بهره خواهد برد یا از آن به عنوان ابزاری برای تغییرات اجتماعی استفاده خواهد کرد؟
خلاصه داستان: باگوس، فیلمنامه نویس، با دوست دبیرستانی و دوستش، هانا، که هنوز در غم از دست دادن همسرش است، قرار می گیرد. او می خواهد او را متقاعد کند که یک بار دیگر مانند فیلم ها عاشق شود.
خلاصه داستان: چیساتو و ماهیرو به دلیل نقض قوانین سازمان از انجام وظایف منع شدند. آنها که برای گذران زندگی به پول نیاز داشتند، روزهای خود را به عنوان کارگر پاره وقت از سر گرفتند. ناگهان دو قاتل دیگر به دنبال آنها هستند.
خلاصه داستان: چند سال پس از وقوع شورش آنشی، ارتش توبو به جنوب غربی حمله کرد. گائو شی که در شهر منزوی به دام افتاده بود، زندگی خود را با لی بای برای خواجه ارتش ناظر به یاد آورد.
خلاصه داستان: خانه ای که آنا، یک مشاور املاک جدید، فهرست کرده است، روحی از دهه 1920 دارد که دیگر نمی رود. بدتر از آن، شبح میترسد که نتواند «از آنجا بگذرد» مگر اینکه آنا را با سابقش آشتی دهد.