خلاصه داستان: دو داستان موازی در مورد دو زن یکسان. یکی در لهستان زندگی می کند و دیگری در فرانسه. آنها یکدیگر را نمی شناسند، اما با این وجود زندگی آنها عمیقاً به هم مرتبط است.
خلاصه داستان: تابستان آرنو بین دوستانش و کسب و کار خانوادگی، تابستانی آرام به نظر می رسد. صلح آمیز تا زمانی که او با مادلین برخورد می کند، به همان زیبایی که او خشن است، بلوک سیمانی از ماهیچه های منقبض و پیشگویی های روز قیامت.
خلاصه داستان: بیوه ای وانمود می کند که پسری باردار است تا دختر و خانه خود را از دست یکی از بستگانش که از قوانین ارث پدرسالارانه اردن سوء استفاده می کند نجات دهد.
خلاصه داستان: در آغاز قرن بیستم، خانواده اوگتو آرزوی زندگی بهتر در خارج از کشور را داشتند. لوئیجی اوگتو از کوه های آلپ عبور می کند و زندگی جدیدی را در فرانسه آغاز می کند و سرنوشت خانواده محبوبش را برای همیشه تغییر می دهد.
خلاصه داستان: در سال 1882، یک اشراف زاده جوان روسی وارد یک ماجراجویی حماسی می شود تا بفهمد چه اتفاقی برای پدربزرگش افتاده و آبروی خانواده اش را حفظ کند.