خلاصه داستان: یک سرباز خود را به خانواده پیترسون معرفی می کند و ادعا می کند که دوست پسر آنهاست که در عملیات جان باخته است. پس از استقبال از مرد جوان به خانه آنها، به نظر می رسد یک سری از مرگ های تصادفی با حضور او مرتبط است.
خلاصه داستان: وقتی زوجی که در مشکلات مالی هستند مختصات GPS را پیدا میکنند که به طلای دزدیده شده منجر میشود، باید با یک جفت مسافر مرموز شریک شوند تا برای بازیابی سکهها وارد بیابان زمستانی دورافتاده شوند.
خلاصه داستان: یک رهبر مشتاق ارکستر که از اخبار غیرمنتظره جدایی غیرقابل برگشت آنها متلاشی شده است، در مورد ناپدید شدن مرموز و به ظاهر غیرقابل توضیح دوست دخترش متحیر می شود. اما آیا او می تواند فراتر از واقعیت ها نگاه کند؟