خلاصه داستان: ویلی ونکا جوان و فقیر با رویاهای باز کردن مغازه ای در شهری که به شکلات هایش معروف است، متوجه می شود که این صنعت توسط کارتلی از شکلات سازان حریص اداره می شود.
خلاصه داستان: پروفسور جاس به انگلستان سفر می کند تا از مزرعه ای که مادر مرحومش در آن بزرگ شده بود دیدن کند و با پدر مجرد دنیل که خانواده او اکنون آن را اداره می کند پیوند برقرار کند.
خلاصه داستان: ابی فهرستی از 16 آرزو برای تولد 16 سالگی خود تهیه کرده است. او 16 شمع جادویی دریافت می کند - 1 آرزو در هر ساعت. همه چیز در ابتدا خوب است.
خلاصه داستان: مو، لری و کرلی در حالی که تلاش می کنند یتیم خانه دوران کودکی خود را نجات دهند، ناخواسته در یک نقشه قتل قرار می گیرند و در یک برنامه تلویزیونی واقعی بازی می کنند.
خلاصه داستان: "خرگوش مخملی" بر اساس کتاب کلاسیک مارجری ویلیامز، جادوی عشق بی قید و شرط را جشن می گیرد. وقتی ویلیام یک اسباب بازی مورد علاقه جدید برای کریسمس دریافت می کند، یک دوست مادام العمر را پیدا می کند و دنیایی از جادو را باز می کند.
خلاصه داستان: راکی پرزرق و برق پنجابی و رانی، روزنامهنگار روشنفکر بنگالی، علیرغم اختلافاتشان عاشق یکدیگر میشوند. پس از مواجهه با مخالفت های خانواده، تصمیم می گیرند قبل از ازدواج سه ماه با خانواده های یکدیگر زندگی کنند.